تاریخ انتشار: ۰۰:۰۷ - ۲۳ آذر ۱۴۰۴
در رویداد ۲۴ بخوانید:

روایت حسام‌الدین آشنا از سعید امامی و کنش‌های امنیتی دهه ۷۰ | نهاد‌های اطلاعاتی مغز نظام هستند یا چشم آن؟

انتشار ویدئویی از سخنان حسام‌الدین آشنا درباره سعید امامی، چهره امنیتی دهه ۱۳۷۰، بار دیگر یکی از حساس‌ترین پرونده‌های تاریخ سیاسی–امنیتی جمهوری اسلامی ایران را به کانون توجه رسانه‌ها و افکار عمومی بازگردانده است.

بازخوانی حسام‌الدین آشنا کنش‌های امنیتی دهه ۷۰ | مسئولان کشور را اداره می‌کنند یا پستو‌های اطلاعاتی؟

رویداد ۲۴| در روز‌های اخیر ویدیویی در رسانه‌های داخلی منتشر شده که حسام‌الدین آشنا، استاد دانشگاه، تحلیل‌گر سیاسی و از مشاوران نزدیک دولت‌های یازدهم و دوازدهم، با ذکر خاطره‌ای از سعید امامی یکی از چهره‌های شاخص امنیتی دهه ۱۳۷۰، روایت خود را از این شخصیت مطرح کرده است. این موضوع اگرچه در ظاهر یک بیان شخصی و خاطره‌محور است، اما از منظر تحلیل سیاسی و امنیتی پیامد‌های مهمی در فهم روابط میان نهاد‌های امنیتی، گفتمان رسمی و روایت‌پردازی تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد.

سعید امامی از چهره‌های امنیتی مطرح در دوران پس از جنگ بود که به‌دلیل نقش برجسته‌اش در پرونده‌هایی، چون قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۱۳۷۰ شناخته می‌شود. این پرونده‌ها از مهم‌ترین بحران‌های امنیتی و سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شوند و بازتاب‌های جدی در ساختار قدرت و رابطه میان نهاد‌های امنیتی و جامعه مدنی داشتند که تا امروز نیز موضوع بحث و تحلیل است. وی پس از روی کار آمدن دولت سید محمد خاتمی و در دوران وزارت قربانعلی دری نجف‌آبادی از مقام خود برکنار شد و به مقام مشاور تنزل یافت. او در پیشینهٔ خود ۷ سال معاونت امنیتی وزارت اطلاعات را دارد. او پس از فاش‌شدن قتل‌های زنجیره‌ای زندانی شد و بنا بر اعلام منابع رسمی در زندان با خوردن داروی نظافت خودش را کشت.

اظهارات آشنا در ویدئو‌هایی که رسانه‌ها منتشر کرده‌اند، این تصویر را ترسیم می‌کند که امامی در آن دوره نه تنها در مقام عامل اطلاعاتی بلکه در جایگاه مشاور راهبردی به نهاد‌های تصمیم‌ساز عمل می‌کرده است. این روایت می‌تواند به ارزیابی مجدد جایگاه بازیگران امنیتی در تراز قدرت رسمی دهه ۷۰ و نحوه تعامل آنها با بدنه حاکمیت کمک کند.

مشخصا آشنا در این گفت‌و‌گو که در برنامه اتاق سردبیری خبرآنلاین تهیه شده می‌گوید که ««سعید امامی» می‌گفت: ما مغز حاکمیت هستیم، نه چشم آن/ باید خواسته هایمان را به مسوولان القاءکنیم».

آنچه در این روایت اهمیت دارد، ابهام‌زدایی از نقش و عملکرد یک بازیگر امنیتی در ساحت عمومی است. آشنا با اشاره به جمله‌ای انتسابی به امامی — «ما مغز حاکمیت هستیم» — تلاش می‌کند نشان دهد که نگاه و رویکرد برخی ساختار‌های امنیتی در آن دوره، فراتر از وظایف مرسوم اطلاعاتی بوده و به نفوذ گسترده در فرآیند‌ها و جهت‌گیری‌های سیاسی انجامیده است.

این روایات در مورد سعید امامی و رویکرد جریانی که بعد‌ها به عنوان عاملانت قتل‌های زنجیره‌ای شناخته شدند بعد از دو چند پرسش مهم ایجاد می‌کند. نخست این که نقش بازیگران غیررسمی امنیتی در حوزه قدرت و سیاست در دوران‌های مختلف تاریخ جمهوری اسلامی چه وشدت و قدرت این نقش‌ها در دولت‌های مختلف چه تفاوتی کرده است

دوم این که در بازخوانی پرونده‌های امنیتی چگونه می‌توان میان داستان‌های فردی و حقیقت‌های تاریخی تفکیک ایجاد کرد؟ دیگر این که آیا بیان این موضوعات بعد از دو دهه یک خاطره‌گویی برای حافظه تاریخی است یا انگیزه‌های دیگری در این خصوص مطرح است؟

فارغ از هر پاسخی به این پرسش به نظر می‌رسد بیان آشنا درباره سعید امامی اگرچه از دل یک روایت شخصی بیرون آمده، اما به‌مثابه یک گفتمان معرفتی و تاریخی عمل می‌کند که می‌تواند در تحلیل‌های آینده‌نگر نقش‌آفرینی کند. چنین روایت‌هایی زمینه‌های بازخوانی، نقد و بازتعریف نقش نهاد‌های امنیتی در تاریخ معاصر ایران را فراهم می‌آورند و به پژوهشگران کمک می‌کنند تا مرز‌های میان روایت فردی، حافظه جمعی و تحلیل ساختاری را بهتر بشناسند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات شما